بدون تو

مواظب خودت باش مبادا درگیر عشق شوی . عشق در عین زیباییش چنگال هایش را به اعماق قلبت فرو می کند و تا مرگت زخم بر بدنت خواهد نشاند . اگر خیلی مهربان شود احساست را فلج می کند ... فقط ... مواظب خودت باش ...

گاهي کسي بايدکه تنگ در آغوشت بگيردو بگذارد اشک هايت سرازير
شود و ارام در گوشت بگويد
« ديوونه من که باهاتم »

+نوشته شده در برچسب:,ساعت14:28توسط هلیا | |

«صفحه ي آخر شناسنامه زياد مهم نيست
گاهي بايدتوي آيينه خوب نگاه کني ببيني هنوز زنده اي يانه...»

+نوشته شده در برچسب:,ساعت14:26توسط هلیا | |

 خاطراتت صف کشيده اند !
يکي پس از ديگري …
حتي بعضي هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار مي کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگي که …
خيلي دوستش دارم خيلي !

+نوشته شده در برچسب:,ساعت14:24توسط هلیا | |

برگي به دستم بود گفتم : آخرين شعر است
بعد از تو شاعر نيستم گفتي : همين شعر است
گاهي پر از حرفي ولي چيزي نمي گويي
اما سکوتت هم برايم بهترين شعر است
بر سطر سطر شعر هايم رد پاي توست
در دفترم هر قدر دارم نقطه چين شعر است
من با تو هر حرفي که مي گفتم غزل مي شد
وقتي زبان رسمي اين سرزمين شعر است
آري من از هر پنج انگشتم تو مي بارد
دست خودم هم نيست اينها را ببين شعر است
"محمد حسين نعمتي"

+نوشته شده در برچسب:,ساعت20:7توسط هلیا | |

دور تــر بـايســــتـــــ...
مهـــــرَبـــانــــــ کـــه ميـــــشوي...
دلـمــ بيــشتَـــــر تـنــــگــ ميـــــشوَد....
.
.

+نوشته شده در برچسب:,ساعت19:58توسط هلیا | |

 آدمــايــي کــه رفــتــن...
يــه روزي بــر مــي گــردن...
ولــي درســتــ وقــتــي کــه ديــگــه مــنـتـظـرشــون نــيــســتــي...
وقــتـــي کـــه ديــگــه خــيــلــي ديــره.....

+نوشته شده در برچسب:,ساعت19:57توسط هلیا | |

مــگــر بــيــن مــنــو تــو چــقــدر فــاصــلــه اســتــ...
کــه هــر چــقــدر ســکــوتــ مــيــکــنــم...
نــمپـيــشــنــوي... ؟

+نوشته شده در برچسب:,ساعت19:56توسط هلیا | |

دلتنگي هاي آدمي را باد ترانه اي مي خواند روياهايش را آسمان پر ستاره ناديده مي گيرد و هر دانه ي برفي به اشکي نريخته مي ماند سکوت سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات نکرده... اعتراف به عشق هاي نهان و شگفتي هاي بر زبان نيامده در اين سکوت حقيقت ما نهفته است حقيقت تو و من... استاد شاملو

+نوشته شده در برچسب:,ساعت19:42توسط هلیا | |

 کـافـي سـت حـرفِ تـو بـاشـد هـيـچ واژه اي روي پـايـش بـنـد نـمـي شـود راهـش را مـي گـيـرد وُ تـا دوردست عـطـر تـو پـروانـه مـي شـود . . .


+نوشته شده در برچسب:,ساعت19:38توسط هلیا | |

 بشکن دل بي نواي ما را اي عشــــــق اين ساز ، شکسته اش خوش آهنگ تر است

+نوشته شده در برچسب:,ساعت19:37توسط هلیا | |

به تو عادت دارم مثل پروانه به آتش مثل عابد به عبادت و تو هر لحظه که از من دوري من به ويرانگري فاصله مي انديشم در کتاب احساس، واژه فاصله يک فاجعه معنا شده است تو توانايي آن را داري که به اين فاجعه پايان بخشي...

+نوشته شده در برچسب:,ساعت19:35توسط هلیا | |